خطر نوکیسهها برای سینما
علی عینی
بدون تعارف باید گفت که سینمای امروز ایران، درگیر بیماریها و مشکلات متعددی است؛ تولید پرحجم آثار بیمحتوا و کلیشهای، یکی از این بیماریهاست. در کنار اینها، کمبود بودجه و تمرکز انحصاری آن بر پروژههایی که ارزش هنری چندانی ندارند، و همچنین ورود برخی افراد سودجو و حتی مواردی فساد کاری و اخلاقی توسط عدهای که خود را هنرمند مینامند، بخشی از سینمای ما را به وضعیتی نامطلوب کشانده است. این عوامل دستبهدست هم دادهاند تا سینمای حرفهای و استاندارد از مسیر خود خارج شده و به سمت تولید آثار طنز سطحی و بیکیفیت گرایش پیدا کند.
این وضعیت، زمینهساز سوءاستفاده فرصتطلبانی شده که با سرمایهگذاریهای هدفمند در پروژههای فاقد بودجه یا آثار کلیشهای، نهتنها جایگاه خود را به عنوان نقش اول فیلمها تثبیت میکنند، بلکه در سود حاصل از فروش فیلم نیز شریک میشوند. این افراد، با تکیه بر پول و ارتباطات، به شکلی زیرکانه انحصار را در دست گرفتهاند و عرصه را بر بازیگران مستعد و حتی حرفهای تنگ کردهاند. این در حالی است که سینما، مدیومی چندوجهی و نیازمند تخصص در هر ژانر است و هر نقش، بازیگر متبحر خود را میطلبد. اما متاسفانه شاهد حضور افرادی هستیم که شاید در حوزههای دیگر موفق بودهاند، اما ورودشان به سینما نهتنها به ارتقای کیفیت کمک نمیکند، بلکه به لودگی و مضحکه منجر میشود. در این میان، میتوان به هنرمندی و توانایی اساتیدی چون زندهیاد عزتالله انتظامی، اکبر عبدی و... اشاره کرد که نقشها را با چنان عمق و درایتی خلق و اجرا میکردند که برای همیشه در ذهن مخاطب ماندگار شدند و تفاوت هنر واقعی کمدی با صرفاً خنداندن را به نمایش میگذاشتند.
در چنین شرایطی، انتظار میرود مسئولین امر با درایت و مدیریت خود، مانع شیوع این مسمومیت روزافزون در پیکره سینما شوند. اما گاهی به نظر میرسد که دولتها نیز بیمیل نیستند که سینما صرفاً به ابزاری برای سرگرمی و خنداندن عمومی جامعه تبدیل شود. شاید هدف از این رویکرد، آرامش بخشیدن به مردم باشد؛ سیاستی که اگرچه در کوتاهمدت جذاب به نظر میرسد، اما از رسالت اصلی سینما دور است. سینما، به عنوان یک رسانه قدرتمند و تأثیرگذار، میتواند نقش ارزشمندی در پیشبرد اهداف و سیاستهای فرهنگی، اجتماعی و حتی ملی هر کشوری داشته باشد، اما این مهم تنها با ورود از راه صحیح و هنرمندانه آن محقق میشود.
تهیهکنندگان کنونی نیز، گویی بدون توجه به جایگاه و برند ارزشمند سینمای ایران در عرصه جهانی، که افتخارات کمی هم نداشته است، تنها به دنبال تولید فیلمهای سطحی و کلیشهای برای گیشه هستند. این رویکرد، ارزش و جایگاه فیلمهای شریف و حرفهای را نزد مخاطبان جدی سینما کمرنگ کرده است. در نتیجه، تولید آثار ارزنده و جریانساز هنری کاهش یافته و مخاطبان برای دیدن یک اثر خوب، باید مدتها منتظر بمانند. این وضعیت، آیندهای روشن را برای سینما به تصویر نمیکشد، زیرا با از بین رفتن فرصت برای اساتید و کارگاههای بازیگرسازی، نسل آینده نیز با آثار بیمحتوا و کلیشهای مواجه خواهد شد.
برای حفظ و بقای سینمای شریف، ارزشمند و مستقل ایران، لازم است تمهیدی ریشهای اندیشیده شود. باید سینما را از سلطه و دستمایه شدن توسط افراد سودجو و نوکیسه خارج کرد و آن را نجات داد تا بتواند شرافتمندانه به مسیر خود ادامه دهد. این وظیفه همگانی است تا سینما را به جایگاه واقعی خود بازگردانیم.